مجازات استنکاف از اجرای آرای شعب دیوان عدالت اداری

ساخت وبلاگ

به موجب ماده ۱۱۲ قانون ت.و.آ.د.د.ع.ا در صورتی که محکوم علیه از اجرای حکم استنکاف ورزد با رای شعبه صادر کننده حکم مستنکف به انفصال موقت از خدمات دولتی تا ۵ سال و جبران خسارت وارده محکوم خواهد شد.
چنانچه رای از شعبه تجدید نظر صادر شده باشد مرجع رسیدگی به استنکاف شعبه تجدید نظر خواهد بود.اجرای رای دیوان عدالت،انجام ندادن رای دیوان،وکیل امور دیوان عدالت،وکیل عدالت اداری
اما سوال مهم در این خصوص این است که منظور از صدور حکم از شعبه تجدید نظر چیست؟ 

آرای صادره از شعب تجدید نظر ممکن است به دو صورت ذیل باشد.
۱_ شعبه بدوی رای به رد صادر نموده و شعبه تجدیدنظر آن را نقض و حکم به ورود صادر نموده است در صورت عدم اجرای رای مذکور از ناحیه محکوم علیه موضوع از مصادیق بارز رای صادره از شعبه تجدید نظر تلقی و به دلالت قسمت ذیل ماده ۱۱۲ رسیدگی به استنکاف از اجرای حکم از جانب محکوم علیه قابل رسیدگی در شعبه تجدیدنظر صادر کننده رای می باشد و در صورت محکومیت مستند کرم برای صادره از شعبه تجدید نظر قابل اعتراض در شعبه هم عرض خواهد بود.
۲_ رای صادره از شعبه بدوی مبنی بر ورود بوده و توسط شعبه تجدید نظر تایید شده است در خصوص آرایی که از شعبه بدوی مبنی بر بروز صادر شده است و سپس با اعتراض محکوم علیه در مرحله تجدید نظر رای صادره از شعبه بدوی تایید و قطعی شده و علیرغم ابلاغ محکوم علیه از اجرای آن استنکاف نموده است آیا رسیدگی به استنکاف در صلاحیت شعبه تجدید نظر تایید کننده رای یا شعبه بدوی صادر کننده رای خواهد بود؟ 
در پاسخ به سوال فوق می تواند دو نظر را بیان کرد:

نظر اول:  تایید رای بدوی در شعبه تجدید نظر به منزله صدور رای مبنی بر ورود شکایت است و لذا موضوع استنکاف باید در شعبه تجدید نظر که رای را تایید کرده است مطرح شود هر چند رای از شعبه بدوی به ورود صادر شده است ولی شعبه تجدید نظر با تایید رای بدوی در مقام انشاء حکم به ورود بوده است بنابراین رای صادره از شعبه تجدیدنظر تلقی می شود.
نظر دوم: تایید رای شعبه بدوی به منزله صدور رای از مرحله تجدیدنظر تلقی نمی شود و لذا استنکاف از اجرای حکم صادره از شعبه بدوی که در شعبه تجدید نظر تایید شده است قابل رسیدگی در شعبه بدوی صادر کننده رای خواهد بود و الا اگر چنین تعبیری را نپذیریم موردی برای رسیدگی به استنکاف در شعبه بدوی پیدا نمی شود زیرا ورود به شکایت یا به لحاظ تایید رای توسط شعبه تجدید نظر صادر شده و یا در شعبه بدوی رای صادر شده و سپس در اثر اعتراض شعبه تجدیدنظر نقض رای به ورود صادر نموده است که در هر دو صورت رسیدگی به استنکاف شعبه تجدید نظر می باشد بنابراین موجبی برای رسیدگی به شعبه بدوی باقی نمی ماند.
به نظر میرسد نتیجه نظریه دوم که رسیدگی به موضوع استنکاف در شعبه بدوی است در مواردی که رای به ورود از شعبه بدوی صادر شده و در مرحله تجدید نظر تایید شده است قابل قبول باشد زیرا هر چند تایید رای در شعبه تجدید نظر در حکم صدور حکم به ورود تلقی می شود ولی با توجه به مفهوم و مدلول ماده ۱۱۲ علی الاصول رسیدگی به استنکاف از اجرای حکم را به عهده شعبه صادر کننده حکم قرار داده است وذکری از شعبه صادر کننده حکم قطعی به میان نیاورده است و از طرفی رسیدگی بدوی در مرحله تجدید نظر قابل اعتراض می‌باشد و جالب رسیدگی به اعتراض از رای شعبه تجدید نظر در شعبه هم عرض خلاف اصل است و باید تفسیر مضیق شود و به قدر متقین آن که جهات مورد اول است یعنی مواردی که حکم به ورود شکایت با نقض و حکم به رد شعبه بدوی در مرحله تجدید نظر صادر شده است اکتفا کرده و موارد مذکور را قابل رسیدگی در شعبه بدوی و قابل اعتراض در مرحله تجدیدنظر در صورت محکومیت مستنکف و اعتراض به رای شعبه بدوی اعلام کرد.
به موجب
ماده ۶۱ قانون ت.و.آ.د.د.ع.ا چنانچه مسئولان ذیربط از اجرای حکم هیات عمومی خودداری نمایند دادخواست افرادی که خود را در اجرای حکم مذکور ذینفع می دانند از جانب رئیس دیوان به یکی از شعب تجدیدنظر ارجاع می‌شود و شعبه تجدیدنظر در صورت احراز استنکاف مسئول مربوطه را به انفصال موقت از خدمات دولتی به مدت سه ماه تا یک سال و جبران خسارت وارده محکوم می نماید و این حکم به دلالت ماده ۱۱۲ قابل تجدید نظر در شعبه هم عرض تجدید نظر خواهد بود.
نتیجه اینکه صلاحیت شعب تجدید نظر هر چند بنا به حکم عام مقرر در ماده ۶۵ قانون ت.و.آ.د.د.ع.ا علی الاصول در رسیدگی به اعتراض از آرایش بدوی است لیکن حکم عام مذکور دارای استثنا بوده و برخی از آرای شعب  بدوی قابل تجدیدنظرخواهی نبوده و پاره ای از موارد نیز وجود دارد که به صورت ابتدایی در صلاحیت مرجع تجدیدنظر است که شرح آن ها به تفصیل بیان شد لیکن باید توجه داشت که استثناهای ذکر شده قابل تعمیم و تسری به سایر موارد نیست و اصل بر صلاحیت شعب تجدید نظر به رسیدگی تجدید نظر خواهی شده از آرای شعب بدوی است و طرح موضوعات ابتدایی در شعب تجدید نظر فقط در موارد منصوص قانونی امکان پذیر است که عمدتاً ناظر به رسیدگی به استنکاف از اجرای حکم می باشد.برگرفته از صلاحیت و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری-غلامرضا مولابیگی.

این مطلب را هم از دست ندهید : رفع ابهام از حکم دیوان عدالت اداری در مرحله اجراء

آیا شهرداری می تواند در مقام خواهان در دیوان عدالت اداری شکایت خود را طرح نماید؟...
ما را در سایت آیا شهرداری می تواند در مقام خواهان در دیوان عدالت اداری شکایت خود را طرح نماید؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : divanedalat بازدید : 212 تاريخ : يکشنبه 26 خرداد 1398 ساعت: 6:38